روحانیون شیعه؛ اشتراک در لباس، تفاوت در نظر
تاریخ انتشار: ۲ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۳۴۱۳۲۹
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- در یک ماه اخیر که شیوع ویروس کرونا بر همۀ شئون زندگی مردم سایه انداخته در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، ویدویوهای مختلفی منتشر میشود که در آنها روحانیون کمتر شناخته شده را میبینیم با انواع اظهار نظرها و با این که غالباً ناشناختهاند اما به حساب گفتمان رسمی گذاشته میشود.
این در حالی است که رهبری و رییس جمهوری به عنوان عالی ترین مقامات جمهوری اسلامی ایران، روحانیاند و اگر قرار بر انتساب رسمی باشد مواضع آنان باید اولی باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ویدیویی یک روحانی، عید نوروز را زیر سؤال میبرد و میگوید «نوروز یک بدعت است» و « اسلام، آن را به رسمیت نمی شناسد » و عید نوروز را مخصوص گاوان و خران می داند چون می توانند از علف های تازه سبز شده متمتع شوند و از این که انسان ها رویش سبزینگی بهار را جشن بگیرند ابراز تعجب می کند!
درویدیویی دیگر یک روحانی که این بار واجد سمت و عضو مجلس خبرگان رهبری است (و در واقع بود) مدعی میشود از ناحیۀ ریا احساس درد می کرده اما به پزشکان اعتماد ندارد و ویروس کرونا را هم جدی نمی گیرد و مدعی می شود با تربت کربلا بر بیماری خود فایق آمده و قُل قُل ریۀ او تمام شده است!
48 ساعت بعد اما کرونا جان این روحانی – سید هاشم بطحایی- را میگیرد.
در تصویری دیگر جوانانی که بسته بودن درهای حرم امام رضا علیه السلام را برنتافته و با شعار «حیدر حیدر» به سمت موانع هجوم بردهاند به سخنان فردی گوش میدهند که تأکید دارد ما شیعۀ انگلیسی نیستیم ولی وقتی نام «سید صادق شیرازی» را میآورد بخشی از حاضران و مهاجمان بر او خُرده میگیرند که چرا به آیت الله توهین میکند.
حسن روحانی رییس جمهوری ایران اما که در اسم و رسم روحانی است و لباس روحانیت شیعه بر تن دارد در آخرین نطق سال 1398 تصریح کرد: «بستن حرم ها و تعطیل نمازهای جمعه و جماعت، کار آسانی نبود. اگر زیارت قبور ائمه و امام زاده ها مستحب است سلامت مردم امر واجب است و علم و دین ناسازگار نیستند و علما تحجر شکنی کردند».
کاملاً روشن است که مواضع روحانیون شیعه اعم از حکومتی و غیر حکومتی در قبال نوع مواجهه با کرونا و بسته ماندن یا نماندن اماکن متبرکه یک سان نیست و اختلافات هم کم نیست.
هم سید مصطفی محقق داماد که اصطلاح «جهل مقدس» را برای توصیف آنچه جهالت به نام دین می داند، روحانی است آن هم نواده بنیان گذار حوزه علمیۀ قم که 100 سال قبل بنا نهاده شد و هم سید صادق شیرازی که هر از گاهی در تبلیغات رسمی نواخته میشود اگرچه از خود او سخنی در این باره نشنیدهایم.
شیخ عباس تبریزیان نیز که مدعی طب اسلامی است، لباس روحانیت شیعه بر تن دارد.
نغمۀ ثمینی در کتاب «جنگها و بدنها» می نویسد: «حکومتها با یکسان سازی و همشکل سازی لباسهای افراد و گروه ها مانند دانش آموزان و نظامیان، به دنبال ایجاد هویت های یک سان و هم شکل در برابر قدرت و اعطای وظایف یک سان و تعریف شده اند.»
لباس روحانیت شیعه را اما حکومت یک سان نکرده است و به صرف لباس نمی توان دریافت پوشندۀ آن با نوروز موافق است یا مخالف. طرفدار توسعه است یا نه. از دین حداکثری دفاع می کند یا هواخواه دین حداقلی است و مانند اینها.
می خواهم بگویم مشترک بودن لباس روحانیون شیعه نباید ما را دچار این تصور کند که یک سان و مانند هم می اندیشند و این اتفاقا نه نقطه ضعف که امتیاز و نقطه قوت آنان است و شاید در هیچ صنف دیگری که لباس متحدالشکل دارند نتوان سراغ گرفت.
مثلا می توان حدس زد یک پزشک در قبال داروهای گیاهی چه نظری دارد یا یک نظامی طرفدار جنگ است یا نه. اما درمورد روحانیون شیعه، لباس به تنهایی کافی نیست.
البته که روحانیون شیعه در مواردی مانند باور به امامت در مقابل خلافت یا حُرمت برخی نوشیدنی ها و خوراکی ها و افعال، اشتراک دارند اما این به معنی اشتراک در زمینههای دیگر نیست.
چه بسا یکی از حافظ لذت ببرد و دیگری حتی حافظ را تکفیر کند. یکی فعالیت سیاسی را تکلیف شرعی بداند و دیگری از سیاست کناره بگیرد.
یکی اهل فلسفه باشد و ابراز کند ونظریه فلسفی بدهد و دیگری با فلسفه میانه نداشته باشد تا جایی که آیت الله منتظری در خاطرات خود آورده است از طرف آیت الله بروجردی مأمور شده بود به علامۀ طباطبایی بگوید درس فلسفه را تعطیل کند یا لااقل عنوان آن را تغییر دهد.
روحانیون شیعه، هم لباس اند اما در دیدگاه ها بسیار متنوع اند و مانند هم نمی اندیشند و شباهت سخنان معممینی که در صدا و سیما سخن می گویند یا شباهت مواضع روحانیونی که در فضای مجازی نقد می شوند نباید ما را دچار این تصور اشتباه سازد که همه مثل هماند.
دادگاه ویژه روحانیت خاصه برای اتهامات سیاسی گواهی دیگر است. عبدالله نوری در این دادگاه محاکمه شد. یک روحانی با چند حکم مستقیم از امام خمینی ( نماینده در جهاد، سپاه و شورای بازنگری قانون اساسی) و رییس دادگاه نیز روحانی بود.
اکنون نیز یکی از سه چهرۀ محصور سیاسی روحانی است و با لباس او کار ندارند. حامیان قدرتمند حصر او در حاکمیت نیز روحانیاند.
هم سید مجتبی نواب صفوی که دست به ترور می زد لباس روحانیت بر تن داشت و هم مرجع عالی شیعه که با شیوۀ او موافق نبود.
از این رو برای این پرسش که آیا روحانیت شیعه با عید نوروز موافق است یا نه، پاسخ روشنی در دست نیست.
چرا که امام خمینی تعبیر «عید نوروز» را معمولا به کار نمیبرد اما در مقام رهبر حکومت هیچ مانعی برای برگزاری عید ایجاد نکرد. در همین حال، آیتالله خامنهای از همان زمان ریاست جمهوری به صراحت از «عید نوروز» سخن میگفتند. به یاد آوریم سالهایی را که در تلویزیون به جای عید نوروز «سال نو» گفته میشد یا این حدیث را زیاد میشنیدیم که «عید ما روزی است که در آن کسی گناهی مرتکب نشود.»
آیتالله خزعلی بنیاد الغدیر را تأسیس کرده بود و به دنبال این بود که عید شیعی را جایگزین عید باستانی کند و البته توفیقی کسب نکرد.
همان گونه که مواضع روحانیون در مقابل عید نوروز و میزان دخالت در سیاست یا حق رأی بانوان و موسیقی و ورود زنان به ورزشگاهها یکسان نیست دربارۀ دارالشفا بودن یا نبودن حرمها هم یکسان نیست و برخی ترجیح میدهند تنها «کانون معنویت» بدانند و یادآور میشوند وقتی خود امامان، غالباً مسموم شدند نباید اصل معنویت را تحتالشعاع طلب شفا قرار داد.
این نکتۀ قابل توجهی است که مشترک بودن لباس روحانیت شیعه آنان را به لحاظ فکری شبیه هم نساخته کما این که در موضوعات مختلف، مواضع متفاوت دارند.
شامل زمینه های اقتصادی هم می شود. مثلاً فقیهی چون آیتالله موسوی بجنوردی ربا را همان بهرۀ بانکی نمیداند و میگوید وقتی دولت میگوید نرخ تورم مثلا 30 درصد است 30 درصد بهره در واقع تنها تورم را پوشش میدهد تا قدرت خرید کم نشود و همان ربا نیست. در مقابل غالب مراجع چنین نظری ندارند.
جان کلام این نوشته این است نه آنچه را از زبان روحانیون در صدا و سیما میشنویم می توان به همۀ روحانیون نسبت داد و نه آنچه از زبان روحانیون در فضای مجازی و شبکۀ اجتماعی می شنویم نظر همۀ روحانیون است.
به نظر می رسد در این مورد خاص لباس، اشتراک ایجاد نکرده است. اگر باور ندارید می توانید حسن روحانی را با حمید رسایی مقایسه کنید و محمد خاتمی را با احمد خاتمی.
این نوشته را با علم به این واقعیت می نویسم که خوانندگانی اصرار دارند بگویند نه «همه مثل هم اند».
این نوشته اما می خواهد عکس این گزاره را بگوید. یکی از نشانه های توسعه یافتگی هر جامعه «تفکیک» است و « همه را مثل هم ندیدن».
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: لباس روحانیت لباس روحانیت شیعه روحانیون شیعه عید نوروز آیت الله یک سان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۳۴۱۳۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عدم تامین معیشت؛ مانع استقبال روحانیون از مسئولیت امامت جماعت
امامت جماعت یکی از مهمترین شئونات دینی و حوزوی است و نهادهای متولی به خصوص حوزه علمیه باید تلاش کنند تا با حمایت از این جایگاه در رونق آن بکوشند و جایگاه امامت جماعت را به وضع مطلوب خود نزدیک کنند به گونهای که طلاب با میل و رغبت به سمت فعالیت مذهبی و فرهنگی در مساجد بروند.
امام جماعت در درجه اول یک طلبه و روحانی است که باید در حوزه علمیه تربیت شود و با علم و مهارت لازم به جامعه برگردد و اولین مسئولیت اجتماعی و دینی او حضور در جایگاه امام جماعتی در مسجد است.
البته موانع در این مسیر کم نیست ولی سنت مراجعی مانند آیتالله العظمی بروجردی در کشور خودمان و برخی کشورهای اسلامی میتواند برای ما الگو باشد.
در این راستا با حجتالاسلام والمسلمین تقی قرائتی؛ رئیس مؤسسه مسجد گفتوگو کرده ایم که در ادامه میخوانید:
یکی از کارکردهای مهم روحانیت اداره مساجد و برگزاری نماز جماعت است، مهمترین ویژگی یک امام جماعت چه مواردی است؟
دنیای امروز دنیای مهارت است نه فقط تخصص نظری و کسب یکسری معلومات؛ کارشناس پیشدبستانی با کارشناس مهد کودک و کارشناس مهد کودک با کارشناس دبستان تفاوت دارد و در مسجد از کودک تا کهنسالان حضور دارند؛ زن و مرد و فقیر و غنی و باسواد و بیسواد که باید یکنواخت مورد توجه قرار بگیرند. نه مسجد باید طوری مدیریت شود که سرای سالمندان باشد و نه مهد کودک برای کودکان و نه باشگاه برای جوانان و همه را هم تحت پوشش قرار دهد و حلقه اتصال و مدیر یت آن با امام جماعت است.
امام جماعت باید مهارتهای مختلف را بداند ولی به دلیل اینکه امور دیگر زودبازده هستند طلاب از امام جماعتی، استقبال نمیکنند، امام جماعت بودن مسجد، کار درازمدت فرهنگی است و دیر جواب میدهد ولی امور دیگر بعد از چند ماه بازده دارد گرچه فعالیت چند ماهه آموزشی مانند علف بهاری است که با یک آفتاب پژمرده میشود ولی تربیت در مسجد، نهادینه میشود و باورهای دینی در عمق و وجود همه ماندگار خواهد شد، لذا طلاب ترجیح میدهند بروند در پادگان و قوه قضائیه و نهادهای نظامی و اداری و ... خدمت کنند که مخاطبان آنها یکسطح باشند نه اینکه بخواهند با اقشار مختلف مواجه شوند ضمن اینکه در ادارات وضعیت معیشتی آنها نسبتا تامین است ولی در مسجد اینگونه نیست.
تربیت در مسجد فرا جناحی، فرا سنی است. باید تشکیلات آموزشی کشور افراد متخصص برای مسجد تربیت کنند که سطح معیشت آنان هم تامین شود تا بتوانیم مساجد را حفظ کنیم.
اشاره کردید که طلاب اقبال زیادی به امامت مسجد ندارند، علاوه بر دلیل فوق، آیا دلایل دیگری هم دارد؟
تامین معیشت امامان مساجد موانع متعدد دارد؛ طلبه اگر در دانشگاه، تدریس و به کارهای فرهنگی اشتغال داشته باشد یا در قوه قضائیه، سپاه، ارتش، نیروی انتظامی و وزارت جهاد و ... معیشت او در حد کارمندی تامین است ولی در مسجد اینگونه نیست درحالی که در صدر اسلام، یک امام جماعت و نماینده پیامبر(ص) که به بلاد مختلف اعزام میشد، از جهت معیشتی تامین میشد لذا امامت مسجد باید از همه این موارد بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
اگر معیشت اولیه طلاب تامین شود مثلا منزل حداقلی و اتومبیل حداقلی داشته باشند، از بازنشستگی و ... بهرهمند شوند؛ مشکل تا حد زیادی رفع میشود در حالی که امامت جماعت، نه تامین مالی دارد و نه بازنشستگی و دولت قبل از اینکه به دانشگاهها و نهادها برسد باید از امامت جماعت مساجد حمایت کند و این حمایت هم فقط از بعد حقوق نیست. برای اینکه مردم سفر کنند مشوقهایی از سوی مراکز مختلف ایجاد میشود که اقشار مختلف بتوانند سفر کنند ولی در مورد مساجد و ائمه جماعات چنین چیزی وجود ندارد.
یکی از سؤالاتی که از طلاب میشود این است که اگر شما مخیر بین استخدام در یک اداره و نهاد بشوید یا اینکه امامت جماعت مسجد را بر عهده داشته باشید به چه مبلغی حاضرید این کار را بکنید و جواب دادهاند یک سوم آنچه در دانشگاه و قوه قضائیه داده میشود؛ این نشان میدهد که طلاب اهمیت کار مسجد را میدانند و بر این باورند که با تربیت در مسجد نیازی به نیروی انتظامی گسترده و قوه قضائیه نداریم؛ هر متفکری در جمهوری اسلامی متوجه است که وجود 20 هزار مسجد از 20هزار پاسگاه در امنیت کمتر نیست؛ 20هزار مسجد از 20هزار مرکز درمانی برای مشکلات روحی و روانی مردم تاثیرگذارتر است ولی شرایط به گونهای است که به راحتی نمیتوانند در عمل مسجد را انتخاب کنند.
اگر فرض را بر این بگذاریم که مساجد، معیشت روحانی ثابت را تامین کنند آیا نیروی کارآزموده به اندازه نیاز از سوی حوزه و نهادهای متولی تربیت شده است؟
خیر. حوزه نیروی متخصص برای امامت مسجد تربیت نمیکند و نیروهایی که تربیت کرده است عمدتا برای جهاد، ارتش، سپاه و قضاوت و ... است و گرایش امام جماعتی و مسجد نداریم چون پشتوانه مالی ندارد.
یکی از سنتها و سیرههای بزرگان حوزه در قرون گذشته تربیت امام جماعت مردمدار، مسلط به قرائت نماز و آشنا با احکام مبتلابه مردم بوده است و کسانی مانند آیتالله العظمی بروجردی به تامین معیشت روحانی و امام جماعت در شهرها و روستاها میپرداختند و البته مردم هم کمک میکردند چرا الان این سنت در بین بزرگان وجود ندارد یا کمرنگ شده است؟
این سنت قبلا بوده است و کم و بیش وجود دارد؛ در آن دوره شرایط حوزه و تعداد طلاب و ... به گونهای بود که مراجع میتوانستند رسیدگی کنند ولی الان این وضعیت وجود ندارد لذا تربیت طلبه به صورت جدی وجود ندارد و اگر هست به صورت بسیجیوار و برخی مراکز مانند مؤسسه مسجد در حال انجام است که هیچ بودجه دولتی و وابستگی ندارد. کسی که مسجد و کارکردهای امامت جماعت را ترویج کند نداریم. 25 سال است که دورههای آموزشی کوتاه مدت داریم و البته کارکردهای مسجد و امام جماعت نیازمند پژوهشکده و دانشگاه تربیت طلاب متخصص است.
مؤسسه شما وابستگی به حوزه ندارد و تعاملی ندارید؟
در حوزه هست ولی وابسته به حوزه نیست؛ زیرا امام جماعت کار طلبگی است؛ البته آنقدر مسائل دیگری وجود دارد که با فعالیت یک مؤسسه مانند مؤسسه ما مشکل امام جماعت و مسجد حل نمیشود یعنی گرایش طلاب به کارهای غیر از مسجد زیاد است. البته باز تاکید کنم مخاطب ما طلاب هستند، طلابی که یک دوره تبلیغ رفته باشند و علاقه به این کار داشته باشند و استقبال هم خوب است با اینکه ما بورسیه و سهمیه و حمایت مادی نداریم.
ما حدود 200 هزار مسجد نیاز داریم و 200 هزار امام جماعت ولی کمبودها زیاد است؛ بیش از 70هزار مسجد داریم که تعدادی از آنها فعال نیستند بدلیل واقع شدن در فضاهای متروکه، و مابقی هم ممکن است در دو وعده فعال باشند و امام جماعت آنها هم تامین نیست و امامان جماعت در کنار سایر کارها در مسجد هم خدمت میکنند و نمازی هم میخوانند ولی اینکه تمام وقت و کار تخصصی در مسجد بکنند و به کار دیگری نپردازند، نداریم.
تا همین یکی دو دهه قبل هم این مسئله رواج داشت که بزرگانی چون آیتالله سیدرضی شیرازی، آیتالله مجتهدی، آقامجتبی تهرانی و امثال ایشان هر کدام امامت جماعت مساجد یا حوزههای بزرگ تهران را عهدهدار میشدند و تاثیرات تربیتی زیادی هم داشتند، چرا این سنت در حال از بین رفتن است و آیا حوزه در این عرصه کاری انجام میدهد؟
قانون و سنت بود کسی که به مرتبه اجتهاد میرسید چه در نجف و چه در قم به مناطقی میرفت که شاید کمتر کسی میرفت و در آنجا حوزه و مسجدی تاسیس کرده و به رونق معنوی آنجا میپرداخت ما کسانی چون آقایان ایازی و فاضل استرآبادی را داریم که در روستاها حوزه درست کردند و به یک قطب در منطقه خود تبدیل شدند ولی الان جاذبههای قضاوت و عقیدتی سیاسی و ... بیشتر است و از سوی دیگر معیشت نسبی استادان و طلابی که به مناطق میرفتند تامین بود ولی الان اینطور نیست چون در قدیم فارغالتحصیلان حوزه فقط مبلغ و امام مسجد بودند لذا مردم کمکهای خوبی داشتند وقتی مردم میبینند محصولات حوزه در مراکز دیگر مشغول میشوند انگیزه حمایت و کفالت را ندارند.
زندگی در گذشته از جهاتی راحتتر بود یعنی فرد بدون وسیله نقلیه هم زندگی میکرد ولی الان بسیار دشوار است. در گذشته زندگیها سادهتر و هزینهها بسیار کمتر بود ولی الان هزینه آب و برق و گاز مبلغ قابل توجهی است. من یک بررسی تاریخی داشتم به این نتیجه رسیدم که از صدر اسلام تا یکی دو قرن قبل ما به ندرت بحثی به عنوان اجاره خانه داشتیم، اجاره اسب و کرایه و زمین و باغ بوده است ولی کسی بابت خانه کرایه نمیداده است ولی الان در بحث اجاره، اول اجاره مسکن به ذهن می رسد.
آیا امور سیاسی در اقبال مردم به روحانیت و مسجد اثری دارد؟
مسجد محل قیام و عبادت و سجده است؛ همه نامزدهای انتخابات برای گرفتن رای به مسجد میروند ولی وقتی انتخاب شدند توجهی به مسجد ندارند و رفت و آمد نمیکنند و از طرفی نگاه جناحی میتواند باعث کمرنگ شدن اقبال مردم به مسجد شود؛ از سوی دیگر یک روحانی و طلبه ممکن است در محیط دانشگاه و در قضاوت و ... آزادانهتر بتواند عمل کند تا در یک مسجد که باید هیئت امنا و متولیان مسجد را راضی کند و چون جنبه معیشتی هم تامین نیست انگیزه زیادی هم برای تلاش مضاعف وجود ندارد.
گفت و گو از علی فرج زاده